داستان "دقوقی" یكی از موضوعات مهم و قابل بحث مولانا در قالب قصه است كه از لحاظ فلسفی و مبانی خودشناسی و سیر و سلوك معنوی انسان همواره تازه و موضوع روز بشر است.
ابتدا خلاصهای از این داستان را نقل میكنیم: دقوقی عارف باتقوایی است كه ظاهراً با اشتیاق همه جا به جستجوی حقیقت است. یك روز در ساحل دریا با منظرهای خارقالعاده و شگفتانگیز روبرو میشود. هفت شمع فروزان را میبیند كه شعلهٔ آنها به آسمان میرود. در همان حال میبیند كه هفت شمع تبدیل به یك شمع شد. آنگاه شمعها به صورت هفت مرد نورانی درآمدند، كمی پیشتر میرود، میبیند كه هر یك از مردان به صورت تكدرختی نمایان شد. باز هم جلوتر میرود و میبیند هفت درخت به یك درخت مبدل شد؛ و لحظهای بعد باز به هفت درخت. آنگاه میبیند كه درختان میخواهند نماز جماعت برپا دارند. به نظرش میرسد كه درختان استعداد قیام و ركوع و سجود نیز دارند. سپس میبیند كه باز آن هفت درخت تبدیل به هفت مرد نورانی میشوند. نزدیك میرود و به آنها سلام میكند. دقوقی میگوید جواب سلامم را دادند و مرا به نام صدا كردند. و گفتند ما دوست داریم تا با تو نمازی به جماعت اقامه كنیم؛ و تو به امامت ما بایستی، و من قبول كردم. در اثنای نماز دقوقی متوجه كشتیای میشود كه گرفتار طوفانی سخت است و شیون و فریاد كشتی نشستگان را میشنود. از روی ترحم برای نجات آنهادعا میكند. دعای او مورد اجابت واقع میشود و اهل كشتی به سلامت به ساحل میرسند. در همان موقع نماز آنها نیز پایان مییابد. در پایان نماز دقوقی متوجه میشود كه بین هفت مرد نجوایی در جریان است و از یكدیگر میپرسند: این كی بود كه در كار حق فضولی كرد. همه آنها میگویند من كه دعا نكردم. عاقبت یكی از هفت مرد میگوید دعا كار دقوقی بود. با شنیدن این مطلب دقوقی سر به عقب برمیگرداند و میبیند هیچكس پشت سر او نیست؛ و گویی جملگی به آسمان رفته بودند. دقوقی بعد از آن واقعه، در آرزوی یافتن آنان همه جا در سیر و سفر است؛ ولی هنوز آنها را نیافته است.
شخصیت خود شیفته (Narcissistic)كسانی كه دارای این شخصیت اند مردمانی بسیار خودخواه هستند و توجه خاصی به خود دارند. بر پیشرفت استعداد های خود اغراق می كنند و نسبت به دیگران بسیار حسود هستند. برای خود ارج و اعتبار فراوانی قائل اند. خود را بهترین فرد می دانند و اجازه ابراز وجود به كسی نمی دهند و بالاترین حد ناسازگاری را با محیط دارند. كسانی كه به اختلال شخصیت خودشیفتگی دچارند نیاز به تحسین و تمجید دارند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معتقدند كه برتر، استثنایی یا بی همتا هستند و از دیگران نیز انتظار دارند با آنها به همین صورت برخورد كنند، عزت نفس آنها تقریباً به طور ثابتی شكننده است. با خیالپردازی های مربوط به موفقیت نامحدود، قدرت، زیركی، زیبایی و با عشق ایده ال اشتغال ذهنی دارند. خودشیفته ها فاقد درك همدلانه هستند و نمی توانند بفهمند كه دیگران چه احساسی دارند كنار آمدن با یك شخصیت خودشیفته بسیار دشوار است . اینها معمولاً دوستانشان را از دست می دهند .آنها بسیار مغرورند، هیچگاه در صف نمی ایستند و رعایت نوبت نمی كنند و از دیگران توقعات بسیار نا به جا و خود خواهانه دارند.
با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.