مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,مولوی و عرفان, تفسیر , شعر

مولوی و عرفان
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






Alternative content


کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : چهار شنبه 17 مهر 1398
نظرات


حتما برای شما هم پیش آمده کاری کنید و بعد دچار عذاب وجدان شوید. گویی دائم در دلتان رخت می شویند و نمی دانید چه باید بکنید. عذاب وجدان از کوتاهی کردن درباره کاری که باید انجام می دادیم یا احساس مسئولیت نشات می گیرد و اگر تداوم یابد به اضطراب و افسردگی ختم می شود. گذشته ها گذشته و خیلی چیزها را نمی توان تغییر داد یا اصلاح کرد پس چطور با خودمان کنار بیاییم؟ آیا مرهمی برای کاهش درد عذاب وجدان وجود دارد؟

وجدان چیست؟

وجدان بینش و قضاوتی است که در تشخیص درست از نادرست کمک می‌کند. در واقع نیروی درونی هر فرد که خوب و بد یک کردار را درک می‌کند، وجدان نام دارد. از لحاظ روانی، وجدان هنگام مرتکب شدن انسان به کارهای مخالف اخلاقیات، حس پشیمانی را در او برانگیخته می کند.
 

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : چهار شنبه 17 مهر 1398
نظرات


رفتار حسینی ، تهاجم یا دفاع

 

به نام خداوند جان آفرین        حکیم سخن در زبان آفرین


… انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما ، و لکن خرجت لطلب الإصلاح فی امّه جدّی ، ارید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیره جدّی و ابی علیّ بن ابی طالب ، فمن قبلنی بقبول الحقّ فالله اولی بالحقّ ، و من ردّ علیّ هذا ، اصبر حتّی یقضی الله بینی و بین القوم بالحقّ و هو خیر الحاکمین .
 
  متن یاد شده ، بخش اصلی و پایانی وصیت نامه ی مکتوب سید الشهداء ، حسین بن علی (ع) است که فراز های آغازین آن ، مورد توجه سخنرانان و تحلیل گران تاریخ عاشورا قرار گرفته ، ولی بخش پایانی آن کمتر مورد تحلیل وبررسی بوده است . حتی برداشت های رایج از این متن ، بر خلاف بخش پایانی و متضاد با آن ارائه شده است . یعنی آنجا که می گوید « … و من ردّ علیّ هذا، اصبر …= …اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر و پیشنهادهای اصلاحی مرا نپذیرد ، صبر می کنم تا خداوند بین من و گروه مسلمانان داوری کند و او بهترین داوران است » . ( ۱ ) .
  به عبارت دیگر ، از « صبر حسینی » در صورت عدم پذیرش انتقادها و پیشنهادهایش در مورد اصلاح سیاست ها در قالب « امر به معروف و نهی از منکر » سخنی به میان نیامده و نمی آید .

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1398
نظرات


وحدت وجود

اصناف مواجهه سالک مدرن با امر متعالی را (طبق مقاله هشتم از مقالات "طرحواره ای از عرفان مدرن" دکتر سروش دباغ) می توان به صورت زیر تفکیک کرد:
1⃣ خداباوری ادیان ابراهیمی
2⃣ خداباوری طبیعی
3⃣ همه خدا انگاری
4⃣ خداباوری وحدت وجودی
5⃣ ندانم انگاری
6⃣ خداناباوری (خداناباوری ستیزه گر و خداناباوری دوستانه)

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1398
نظرات

تفاوت میان عابد و زاهد و عارف

«عرفان» در لغت به معناى شناخت و شناسایى است و در اصطلاح روش و طریقه ویژه ‏اى است که براى شناسایى و دستیابى به حقایق هستى و پیوند ارتباط انسان با حقیقت، بر شهود، اشراق و وصول و اتحاد با حقیقت تکیه مى‏کند و نیل به این مرتبه را نه از طریق استدلال و برهان و فکر؛ بلکه از راه تهذیب نفس و قطع علاقه از دنیا و تعلق به امور دنیوى و توجّه تام به امور روحانى و معنوى و در رأس همه به مبدأ و حقیقت هستى، مى‏داند. به بیان دیگر، تکیه‏ گاه عرفان «علم حضورى» است؛ از این رو از دانش شهودى، مدد مى‏جوید و بر آن اعتماد و به آن استناد مى‏کند.

اگر گاهى پس از اثبات شهودى و احراز حضورىِ مطلب، از برهان عقلى یا دلیل نقلىِ معتبر سخن به میان مى‏آورد فقط براى تأیید و تقویت و ایجاد انس است و نه براى اثبات اصل مطلب. هدف غایى عرفان حقیقی، وصول به مرتبه «توانایى نفس به معرفت حق» است و این معرفت برآمده از «عمل» است، نه برگرفته از درس و بحث و مبتنى بر «مجاهده و ریاضت» است، نه نتیجه استدلال و چون و چرا کردن!
چنین عرفانى، مورد تأیید اسلام و آموزه ‏هاى قرآنى و روایى آن است؛ این طریقى است که ابراهیم خلیل آن را طى نمود: «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»( انعام/۷۵). درک ابراهیم جنبه مفهومى نداشت؛ بلکه شهودى بود و این شهود غیر از شهادتى است که آدمى در عالم ماده، نسبت به اجسام دارد. چنین معرفت و علمى، خواسته امامان معصوم ‏علیهم السلام نیز بود؛ چنان که در دعاهاى معروف و مشهور به این عبارت‏ ها بر مى‏خوریم: «وانر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»؛«و ارزقنى النظر الى وجهک الکریم»؛ «لاتحرمنى النظر الى وجهک»( مناجات شعبانیه) و…

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : چهار شنبه 2 مرداد 1398
نظرات

1- گروهی از متکلمین پنداشته‌اند که واژه «وجود» را با یک معنا نمی‌توان هم به خدا نسبت داد و هم به مخلوقات. از‌این‌رو بعضی از ایشان گفته‌اند که وجود به هر چیزی
نسبت داده شود معنای همان چیز را خواهد داشت. بعضی دیگر برای آن، دو معنا قائل شده‌اند: یکی مخصوص خدا، و دیگری مشترک بین همه مخلوقات. 
۲. منشا شبههٔ ایشان خلط بین مفهوم و مصداق است، یعنی مصداق، وجود است که در خدا و مخلوقات فرق می‌کند، نه مفهوم آن و می‌توان منشا آن را خلط بین مفاهیم ماهوی و فلسفی دانست، یعنی اشتراک یک مفهوم فلسفی دلیل وحدت ماهوی موارد آن نیست. 
۳. لازمهٔ قول اول این است که هلیات بسیطه از قبیل حمل اولی و بدیهی باشند، و نیز شناخت موضوع و محمول آنها یک‌سان باشد. 
۴. لازمهٔ قول دوم این است که وجودی که به خدای متعالی نسبت داده می‌شود، از مصادیق نقیض وجودی باشد که به ممکنات نسبت داده می‌شود، یعنی از مصادیق عدم باشد. 
۵. منطقیین رابطه قضایا را که مفهومی حرفی است «وجود رابط» نامیده‌اند و اشتراک وجود بین این معنای حرفی و معنای اسمی معروفش، از قبیل اشتراک لفظی است. 
۶. وجود رابط در قضایا دلیل وجود رابط عینی نمی‌شود، و چنان‌که قبلاً گفته شد احکام فلسفی را نمی‌توان از احکام منطقی استنتاج کرد. 
۷. بعضی از فلسفه غربی مفهوم اسمی وجود را انکار کرده‌اند و براساس آن، هلیه بسیطه را قضیهٔ حقیقی نشمرده‌اند. 
۸. شاید منشا این توهم، این باشد که در زبان ایشان واژه‌ای که حاکی از رابط قضایاست، عیناً همان واژه‌ای باشد که از مفهوم اسمی حکایت می‌کند. 
۹. دربارهٔ الفاظ وجود و موجود بحث‌هایی انجام گرفته که ربطی به فلسفه ندارد، مانند مصدر یا اسم مصدر بودن وجود، و اسم مفعول بودن موجود، و لوازمی که بر آنها مترتب می‌شود. 
۱۰. وجود در اصطلاح فلسفی مساوی با واقعیت است و هم شامل ذوات می‌شود و هم اَحداث و حالات، و هنگامی که واقعیت خارجی به‌صورت قضیه‌ای در ذهن منعکس می‌شود، مفهوم «موجود» محمول آن قرار می‌گیرد که در آن هم جهات ادبی لحاظ نمی‌شود. 

 

برچسب‌ها: منطق , فلسفه , وجود , ,
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : چهار شنبه 2 مرداد 1398
نظرات

 

مفهوم وجود

یکی از مباحثی که پیرامون مفهوم وجود مطرح شده، این است که آیا وجود به معنای واحدی بر همه موجودات حمل می‌شود و به اصطلاح مشترک معنوی است، ‌یا اینکه دارای معانی متعددی می‌باشد و از قبیل مشترکات لفظی است؟ 
خاستگاه این شبهه، خلط بین ویژگی‌های مفهوم و مصداق است، ‌ یعنی آنچه در مورد خدای متعالی قابل مقایسه با مخلوقات نیست، مصداق وجود است نه مفهوم آن، و اختلاف در مصادیق، موجب اختلاف در مفهوم نمی‌شود، و می‌توان خاستگاه آن را خلط بین مفاهیم ماهوی و فلسفی دانست، به این تقریر: هنگامی وحدت مفهوم، نشانهٔ ماهیت مشترک بین مصادیق است که از قبیل مفاهیم ماهوی باشد، ولی مفهوم وجود از قبیل مفاهیم فلسفی است و وحدت آن فقط نشانهٔ وحدت حیثیتی است که عقل برای انتزاع آن در نظر می‌گیرد و آن عبارت است از حیثیت طرد عدم.

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : چهار شنبه 2 مرداد 1398
نظرات

مسئله خدا اساساً مسئله‌اي فلسفي است. آنگاه كه درباره خدا بحث مي‌كنيم درحقيقت درباره روح و حقيقت جهان و ريشه و اساس و مبدأ و منشأ آن بحث مي‌كنيم. درباره موجودي در زمان يا مكان و يا درباره عاملي از عوامل بحث نمي‌كنيم، نوع تحقيق و جستجوي ما درباره خدا، شبيه نوع تحقيقي نيست كه درباره يك پديده خاص صورت مي‌گيرد. قرار دادن خدا در رديف يكي از علل و عوامل طبيعي جهان، مساوي است با قرار دادن او در ضمن مجموعه جهان و مخلوقات او؛ يعني او ديگر خدا نيست، بلكه مخلوقي از مخلوقات است. همچنين اين سخن كه جهان از لحاظ ابعاد زماني و مكاني متناهي است و خدا در منتهي اليه مكان و يا در لحظه آغاز زمان قرار دارد، تصوّري عاميانه درباره خداوند است. چنين تصوراتي سبب مي‌شود مسئله بصورتي غلط براي ما مطرح شود و براي هميشه از حلّ آن محروم بمانيم. خداي حقيقي، خدايي كه پيامبران الهي او را معرفي كرده‌اند؛ خدايي كه حكماي الهي او را مي‌شناسند، نه در آسمان است و نه در زمين و نه در مافوق آسمانها و نه در عالم، در همه مكانهاست و به همه چيز محيط است.
قرآن كريم، خدا را حق و ماسوي را نسبت به او باطل مي‌داند. در آيات ديگر قرآن مخلوقات را به نام «آيات» حق مي‌خواند. «سنريهم اياتنا في الافاق و في أنفسهم حتي يتبيّن لهم أنّه الحق». در اين تعبير، نكته‌اي است و آن اينكه اگر كسي مخلوقات را آنچنانكه هستند، ادراك كند، خداوند را آنچنان در آنها ادراك مي‌كند كه در آينه، اشياء را مي‌بيند؛ يعني حقيقت آنها، عين ظهور و تجلّي ذات حق است.
 
 

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 11 تير 1398
نظرات

 پرسش:منظور از «رؤیای صادقه» چیست؟ آیا «رؤیای صا؟دقه» حقیقت دارد؟

پاسخ اجمالی: رؤیای صادقه شهودى است که در حالت خواب صورت مى گیرد؛ رویاهای صادقانه مربوط به آینده بوده و پرده از روى اسرارى بر مى دارند که به حقیقت مى پیوندند. در قرآن به هفت مورد از این رؤیاهاى صادقه اشاره شده است، مانند: رویای صادقه پیامبر(ص) مبنی بر وارد شدن همراه با اصحابش برای ادای سنّت عمره که در فتح مکّه محقق شد، یا رویای صادقه حضرت یوسف(ع) درباره مورد سجده قرار گرفتن، یا خواب هم بندیان یوسف در زندان، و خوابی که عزیز مصر دید و حضرت یوسف(ع) همه این خواب ها را تعبیر کرد و … .
رؤیاهائى که جنبه حکم و فرمان دارد و نوعى از وحى در حالت خواب محسوب مى شود. مانند رؤیاى ابراهیم(علیه السلام).

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 11 تير 1398
نظرات

 

سیستم فلسفی شوپنهاور در تداوم سیستم کانتی است، ولی گرانیگاه نقد آن در جای دیگری قرار دارد. کانت در سنجش نیروی شناخت آدمی، به این نتیجه رسیده بود که ذهن شناسنده، هرگز اشیا را آن گونه که واقعا در خود یا به طور فی نفسه و مستقل از شرایط شناخت ما وجود دارند درک نمی­ کند. در همین راستاست که کانت از ناممکنی شناخت از کنه و سرشت «چیز در خود» (شی فی نفسه) سخن گفته بود. 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : سه شنبه 11 تير 1398
نظرات

 

فلسفه شوپنهاور واکنشی است به مکتب عقل‌گرایی قرن هجدهم؛ او در بیشتر آثار خود به متفکران معاصرش، به‌ویژه به فیشته، شلایماخر، شلینگ و بیشتر از همه هگل حمله می‌کند. او در پی طرح‌افکندن مسیری نوین در فلسفه پس از کانت بود، مسیری که از هگل عبور نکند. اما فلسفه او به یک بدبینی عارفانه و نفی زندگی ختم می‌شود



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود