عموم دینداران کمتر می توانند از ایمان خود فاصله بگیرند و از بیرون یا از بالا در آن نظر کنند.
گویی شرط دینداری آن است که آدمی در دیانت خویش نقادانه نظر نکند،و آنچه را که دارد بی چون و چرا و بدونِ پرسش و کنکاش مجدد و مکرر حفظ کند.
اما شخص دیندار باید آنچنان هاضمه قوی و ظرفیت فراخی داشته باشد که هراز چندگاه به آنچه می کند و می اندیشد و اعتقاد می ورزد دوباره بنگرد و آنها را از غربال دانش ها و تاملات جدید بگذراند و پا به پای تکامل معنوی و فکری تکامل ایمانی نیز بیابد و هر روز از خود بپرسد که آنچه در آن غوطه ور است چیست و چرا به آن روی آورده است.
انسان مختار و مکلف و عاقل،اگر عاقلانه و مختارانه به امری روی آورد لاجرم اقبالش مبتنی بر دلیلی خواهد بود. ایمان آوردن نمی تواند و نمی باید امری تقلیدی باشد امّا همه می دانیم که ممکن است دلایلی را که پیشتر بر پذیرش و انجام کاری داشته ایم چه بسا امروز در نظرمان چهره و جلوه دیگری داشته باشند.
آدمی حاضر است در طول زندگی خویش بارها جامه ها،دوستان،خانه و روابط خویش با دیگران را دگرگون کند،امّا دیر آماده و متفطّن می گردد که باید ایمان خود را نیز نو کند،یعنی باید از نو در آنچه که داشته و بدان اعتقاد می ورزیده نظر کرده و پا به پای بالا آمدنِ سایر شئون و سطوح هستیِ خویشِ،ایمان خود را نیز ارتقاء بخشیده و از منظر رفیع تری در آن نظر کند.
این امر به نوعی جراحی نامهربانانه نسبت به دین می ماند،و لذا برخی از این کار حذر می نمایند و گمان می کنند که اینگونه نگریستن ها با قوّت ایمان منافات دارد. امّا در حقیقت چنین نیست. تجدید نظر در آنچه که آدمی داردو عزیز می شمارد در واقع تجدید نظری است برای صیقلی کردن غبارزدایی تجدید نظری است برای بهتر دیدن بهتر شناختن و بیشتر دوست داشتن.
لذا ما باید هر روز خود را در معرض پرسش های نو قرار دهیم،و از خود بپرسیم که چرا اکنون اینگونه هستیم و چرا بدینجا رسیده ایم و به راه دیگر نمی روییم یا نرفته ایم.
در این جهان پرسش ها به اعتباری بر دو دسته اند: پرسش های کهنه شونده و پرسش های کهنگی ناپذیر.
عرصه فلسفه و عرصه دین،عرصه هایی هستند که پرسش های آنها هرگز کهنگی نمی پذیرند. در واقع اینگونه پرسش ها لازمه " این چنین بودن آدمی " هستند و هیچگونه خاستگاه دیگری ندارند. یعنی ناشی از القاء و تلقین و وسوسه و توطئه نمی باشند. تا آدمی،آدمی است این پرسش ها نیز با وجودِ وی همراهند. چرا که از لوازم و خصوصیات وجود آدمی محسوب می شوند.
بنابراین اگر برای کسی اینگونه پرسش ها نو نشود و همواره تازه و پر طراوت نباشد،باید در شکوفایی شخصیت انسانی خود تردید نماید.
این امور یکبار و برای همیشه پاسخ نمى یابند،بلکه آدمی می تواند از ارتفاعات و مناظر مختلف در آنها بنگرد و نکته های تازه بیاموزد...
با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.