مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,گریز از غم ایرج شهبازی, تفسیر , شعر

گریز از غم ایرج شهبازی
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






Alternative content


کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : شنبه 14 مرداد 1396
نظرات

 

بسياری از انسان‌ها به محض روبه‌رو شدن با یک غم نخستين كاری كه به نظرشان می‌رسد، فرار كردن از غم و پناه بردن به چيزی ت كه غم را از ياد آنها می‌بَرَد. اين قبيل افراد دست به هر کاری می‌زنند، تا بتوانند خود را از دست غم‌ رهايی بخشند. گریزِ انسان از اندوه را می‌توان در قالب دو پدیده توضیح داد:

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1396
نظرات

 

آب نوشان، آب شناسان. آب فروشان

 

نخستين‌ پيام‌ پيامبر اسلام‌ پيام‌ "پرستش‌"بود، اما اینکه پرستش‌ چگونه‌، در چه‌ قالبى و در چه‌ صورتى‌ بايد تحقق‌ بپذيرد، متعلق‌ به‌ دوران‌هاى‌ بعدى‌ است‌. 
بعدها، پيامبرآمد و جامه‌اى از فقه‌ نيز بر تن‌ اين‌ پيام‌ها پوشاند. دستورات‌ پيامبر، دستورات‌ توجيه‌ ارزشى‌ ـ اخلاقى‌ بود.
پيام‌هاى‌ نخستين‌ پيامبر، چون‌ آتش‌ به‌ دامن‌ مردم‌ آن‌ جامعه‌ مى‌افتاد و آنها را به‌ لرزه‌ در مى‌آورد.
در دوران‌ "مدينه‌" بود كه‌ پيامبر عمدتا به‌ فروع‌ حقوق‌ و فقهيات‌ روى‌ آورد و پيام‌هاى اخلاقى‌ خود را تفسير حقوقى‌ كرد و براى‌ آنها، مصداق‌هاى‌ فقهى‌ معين‌ كرد. در مدينه‌ بود كه‌ واجبات‌ و مستحبات‌ را بيان‌ كرد.
تجربه‌ پيامبرانه‌، رفته‌ رفته‌، كامل‌تر و پخته‌تر شد و خطوط اصلى‌ مكتب‌ او بهتر از پيش‌ ترسيم‌ و تصوير شد.تا وقتى‌ كه‌ پيامبر از دنيا رفت‌؛ مكتبى‌ را براى‌ آيندگان‌ باقى‌ گذاشت‌ كه‌ آنچه‌ را مى‌خواست‌، كم‌ و بيش‌ در آن‌ به‌ وديعه‌ نهاده‌ بود.
وقتى‌ كه‌ دين‌، صورت‌ فقهى‌ و شكل‌ نهايى‌ خود را يافت‌ پيامبر به‌ پيروانش‌ آموخت‌ كه‌ چگونه‌ مى‌توان‌ ارزش‌هاى‌ فقهى‌ را در قالب‌هاى‌ حقوقى‌ ريخت‌، اينجا بود كه‌ سخن‌ از كمال‌ دين پيش‌ آمد و گفت‌:

 

«اليوم‌اكملت‌ لكم‌ دينكم‌ و اتممت‌ عليكم‌ نعمتى‌ او رميت‌ لكم‌ الاسلام‌ دينا»

براى‌ خيلى‌ها شگفت‌آور بود كه‌ چرا اين‌ آيه‌، در ميان‌ آيات‌ حقوقى‌ آمده‌ است‌.

 

نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : دو شنبه 2 مرداد 1396
نظرات

 مولانا جلال الدین در دفتر چهارم مثنوی آورده است که روزی بایزید در جمع مریدان اناالحقّ گفت. آنان برآشفتند. گفت: بار دیگر اگر چنین گویم، اندام‌های مرا چاک‌چاک کنید.

 

چون وصیّت کرد آن آزادمرد

هر مریدی کاردی آماده کرد

 

 این بار مستی و شوریدگی بایزید ادّعای بزرگتری را بر زبان او نشاند. «زان قوی‌تر گفت، کاوّل گفته بود»: «لیس فی جُبَّتی سِوَی الله» (نیست اندر جبّه ام الاّ خدا).

 

آن  مریدان جمله دیوانه  شدند

کاردها بر جسم پاکش می‌زدند

 

هر که اندر شیخ تیغی می‌خلید

باژگونه از  تن خود می‌درید

 

 وانکه آگه بود از آن صاحبقران

دل ندادش که زند زخم گران

 

نیم دانش دست  او  را  بسته کرد

جان ببرد الاّ که خود را خسته کرد

***

با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود